ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
پادشاهی طهمورث
پسر بد او را یکی هوشمند
گرانمایه طهمورث دیو بند
طهمورث اندیشه ای تازه آورد , نخست اینکه به آیین کسی کار نداشت . همه در کیش خود آزاد بودند و می بایست پیمان می کردند که از راه راستی پا بیرون ننهند .
در زمان او خشکسالی بزرگی رخ داد ولی دستور داد دارایان به ندارها کمک کنند
او شهر اصفهان را بنیاد نهاد
طهمورث حیوانات را اهلی کرد و دیوان به او حسد کردند و با سپاهی به جنگش آمدند . او دیوان را شکست داد و دیوان اسیر را مجبور کرد که خواندن و نوشتن را به مردم یاد بدهند
طهمورث از خود سرزمینی به جا گذاشت که زیستن در آن آرزوی هر انسان نیک بود . چون طهمورث در گذشت , جمشید فرزند او بر جای پدر نشست