سیستم آموزش از راه دور (  Destance Learning System)

سیستم آموزش از راه دور ( Destance Learning System)

در سیستم آموزش از راه دور , شما هم آموزگارهستید و هم دانش آموز , هم استاد هستید و هم دانشجو , و اگر برنامه ریزی داشته باشید , موفق خواهید بود . به خاطر داشته باشید : "زندگی مسابقه ای است که شما بخواهید یا نخواهید , در آن شرکت دارید"
سیستم آموزش از راه دور (  Destance Learning System)

سیستم آموزش از راه دور ( Destance Learning System)

در سیستم آموزش از راه دور , شما هم آموزگارهستید و هم دانش آموز , هم استاد هستید و هم دانشجو , و اگر برنامه ریزی داشته باشید , موفق خواهید بود . به خاطر داشته باشید : "زندگی مسابقه ای است که شما بخواهید یا نخواهید , در آن شرکت دارید"

داستان ششم شاهنامه

پادشاهی ضحاک

چو ضحاک شد بر جهان شهریار

بر او سالیان انجمن شد هزار

سراسر زمانه بدو گشت باز

بآمد بر این روزگار دراز

نهان گشت کردار فرزانگان

پراکنده شد کام دیوانگان

هنر خوار شد جادویی ارجمند 

نهان راستی آشکارا گزند

شده بر بدی دست دیوانگان دراز

به نیکی نرفتی سخن جز به راز

در سرزمین تازیان مردی به نام مرداس شاه بود . مرداس مرد خیری بود که در سرزمینش گله و رمه فراوان داشت و مرداس فرمان داده بود که هر کی می تواند به رایگان از آن همه گله او شیر بدوشد , از پشم و پوست گوسفندان استفاده کند و بهایی نپردازد .

مرداس تازی پسری داشت , درست نقطه مقابل پدر , بی بهره از مهر و محبت , نام او ضحاک بود . ابلیس که ضحاک را خوب می شناخت او را وسوسه کرد که پدرش پیر شده و او لایق شاهی است . 

بالاخره به کمک ابلیس , ضحاک در باغی که هر شب پدرش به درگاه خدا نیایش می کرد , او را در چاه افکند و بدین ترتیب ضحاک بیدادگر به شاهی رسید .

اهریمن به شکل جوانی آراسته وارد ایوان ضحاک شده و خود را آشپزی ماهر معرفی کرد که می تواند برایش غذاهای خوشمزه درست کند . شبی که غذای خوشمزه ای برایش درست می کند ضحاک می پرسد چه آرزویی داری و جواب می شنود که بوسه ای بر دوش های تو , بعد از این بوسه و ناپدید شدن اهریمن , دو مار سیاه بر دوش های ضحاک می رویند . 

سال ها گذشت و ضحاک در عذاب به دنبال چاره بود که اهریمن به عنوان پزشکی ظاهر شد و دوای معالجه را دادن مغز سر مردان به مارها تجویز کرد .

اما داستان فلاکت بار آخر عمر جمشید از این قرار است که بعد از محاصره تخت جمشید توسط ضحاک , شاه تخت و کلاه خود را به او سپرده و برای صد سال از چشم مردم ناپدید می شود . 

در سال صدم , جاسوسان , جمشید را در دریای چین پیدا می کنند و عاقبت ضحاک او را به چنگ آورده و با اره به دو نیم می کند . به این ترتیب عمر هفتصد ساله جمشید بزرگ در خواری و خفت به پایان می رسد .